نیکوطبیعت. متواضع. آراسته و پاکیزه سرشت. نیک خوی. (ناظم الاطباء). آنکه خصلت نیکو دارد. آنکه ذات پاک دارد. (یادداشت مؤلف) : تو ز خودکی گم شوی ای خوش خصال چونکه عین تو ترا شد ملک و مال. مولوی
نیکوطبیعت. متواضع. آراسته و پاکیزه سرشت. نیک خوی. (ناظم الاطباء). آنکه خصلت نیکو دارد. آنکه ذات پاک دارد. (یادداشت مؤلف) : تو ز خودکی گم شوی ای خوش خصال چونکه عین تو ترا شد ملک و مال. مولوی
خفتن براحت و آرامی چون خفتن طبیعی. (یادداشت بخط مؤلف). مقابل بدخوابی: پس تدبیر تری بازآوردن بر دست گیرند و تدبیر خوشخوابی او کنند. (ذخیرۀ خوارزمشاهی). شراب کم در صورت مساعدت مزاج سبب خوش خوابی است. (ذخیرۀ خوارزمشاهی) ، مستی و شهلایی (در صفت چشم زیبا) : گرفته دستۀ نرگس بدستش به خوشخوابی چو نرگسهای مستش. نظامی
خفتن براحت و آرامی چون خفتن طبیعی. (یادداشت بخط مؤلف). مقابل بدخوابی: پس تدبیر تری بازآوردن بر دست گیرند و تدبیر خوشخوابی او کنند. (ذخیرۀ خوارزمشاهی). شراب کم در صورت مساعدت مزاج سبب خوش خوابی است. (ذخیرۀ خوارزمشاهی) ، مستی و شهلایی (در صفت چشم زیبا) : گرفته دستۀ نرگس بدستش به خوشخوابی چو نرگسهای مستش. نظامی